شکستهای پیاپی و دور از انتظار پرسپولیس در رقابتهای هفتههای اخیر لیگ برتر فوتبال و دریافت گلهای پرشمار از تیمهای نه چندان مطرح، حاکی از بیماری است که تن و روان این باشگاه پرطرفدار فوتبال ایران را دچار مخاطره و آسیب جدی ساخته است؛ شکستهایی که در تاریخ طولانی حضور این تیم در مسابقات فوتبال ایران در دورههای گوناگون، هیچ گاه سابقه نداشته است.
پرسپولیس که در فصل جاری، ولخرجیهایش مورد انتقاد اهالی فوتبال به ویژه مدیران باشگاه رقیب قرار گرفته، با وجود جذب بازیکنانی چون کریم انصاری فرد، قاضی، سید جلال حسینی، محسن بنگر و... که چند میلیارد تومان خرج روی دست باشگاه گذاشته است، به جز هفته نخست، در بقیه هفتهها جایگاه پاییننشینی را با خود به یدک میکشید تا مشخص شود که در فوتبال، این پول نیست که موفقیت میآورد، بلکه اگر مدیریت و تدبیر نباشد، راهی جز بن بست نخواهد ماند.
به گزارش «تابناک»، به همین سبب، کارکرد ژوزه سرمربی، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس و همچنین کمیته فنی را بررسی کردیم تا بیشتر با عوامل ناکامی این تیم آشنا شویم.
نقش مدیریت در چه اندازهای بود؟
رویانیان، مدیرعامل باشگاه پرسپولیس در فصل نقل و انتقالات فعال بود، به گونهای که هشت ملی پوش را قرمزپوش کرد. هر چند خریدها متناسب با نیاز این تیم نبود، البته مسلما سردار که تجربه فوتبالی نداشته در واقع مشاوران خوبی نداشت. به همین دلیل، در فصل نقل و انتقالات با اینکه خوب هزینه کرد، در خریدها در واقع بازی را به استقلال و سپاهان باخت.
پرسپولیس شش مهاجم ملی پوش و یا مهاجمانی را که سابقه حضور در تیم ملی دارند، دارد، ولی در خط هافبک با کمبود شدید بازیکن روبهروست. شاید در مورد انتخاب بازیکنان، کمیته فنی نقش پررنگی داشت، ولی واقعیت این است که فضای تهی بین مربی و همکارانش را باید کادر مدیریتی پر میکرد. بر خلاف باور رویانیان، سرمایهگذاری، تنها پول خرج کردن برای جذب نیروهای انسانی گرانقیمت نیست، بلکه هنر واقعی، اداره درست و کنترل مناسب آنهاست.
سردار پا به پای ژوزه در جنگ بیهوده با کرش به مواضع مربی تیم ملی حمله برد و در داستان مواجهه با علی کریمی، نقش عامل اصلی ایجاد اختلاف و کاتالیزور را در این مجادله ناخوشایند بازی کرد. مدیریت تنها خودنمایی مقابل دوربینها، امضای عهدنامه قهرمانی یا انجام دادن شوخیهای دستی نامتعارف و مصنوعی با بازیکنان نیست. رویانیان میتوانست در خلوت تیمش بدون این که چشم و گوش نامحرمی در کار باشد، روی بسیاری از زخمهای این تیم مرهم بگذارد و اجازه ندهد، مشکلات ساده پرسپولیس، به معضلاتی اساسی و لاینحل تبدیل شوند.
کارکرد ضعیف مانوئل ژوژه
کارکرد مانوئل ژوزه در پرسپولیس اصلا خوب نبود؛ هر چند در چند بازی پایانی نیم فصل تا اندازهای در نتیجه موفق بود. این مربی در حوزه نتیجهگیری به هیچ وجه موفق نشان نداد، اما این واقعیت را هم نمیتوان پنهان کرد که تیم او به مرور زمان یک سیر صعودی را در پیش گرفته بود. این اواخر میتوان از نمایشهای پرسپولیس ژوزه مقابل تیمهایی مثل پیکان، ملوان و حتی ذوبآهن به عنوان سندی برای بهبود تدریجی تیم مانوئل نام برد. به هر حال، باید پذیرفت که او تیمش را خودش نبسته بود و به زمان قابل توجهی برای کسب اشراف بر این مجموعه نیاز داشت. غیر از این، پرسپولیس به قید قرعه برنامه سختی را در نیمفصل اول پیش روی داشت؛ بازیهای خارج از خانه در آبادان، اصفهان، کرمان، رشت، اهواز و انزلی که کار را برای کادر فنی پرسپولیس در مقایسه با تیمی مثل استقلال سختتر میکرد.
در این شرایط شاید البته برخوردهای ژوزه به ویژه در حوزه رفتارشناختی طوری بود که جای ابهامات فراوانی را باقی میگذاشت.
مصاحبه بیهوده این مربی در مورد کارلوس کرش، بدگمانیهای کوتاهمدتش پیرامون کریم انصاریفر، علیعسکر و دیگران و نیز معاملهای که این اواخر با پولادی و یحیی گلمحمدی در پیش گرفته بود، اندکی فضا را برای همکاری با او سخت میکرد.
نقش پررنگ کمیته فنی پرسپولیس در ناکامیها
هر چند این روزها کمیته فنی پرسپولیس مخالف سرسخت مربی ناکام سرخپوشان است، ولی بیگمان، یکی از دلایل ناکامی این تیم همین کمیته فنی پرسپولیس است، آخه کجای دنیا اول بازیکن را انتخاب میکنند و بعد سرمربی خارجی برای تیم برمیگزینند که هیچشناختی از بازیکنان ندارد؟ کمیته فنی تشکیل میشود تا روند این تیم را بررسی کرده و در صورت معایب، آنها را به کادر فنی یا مدیریتی انتقال دهد تا جهت رفعش اقدام شود.
اگر رویانیان ورزشی نبود، شماها که سالها در این فوتبال و حاشیههای کثیف آن حضور دارید، نگاهی به اعضای این کمیته میتواند پاسخی دقیق به این پرسش و پرسشهایی از این دست باشد. «علی پروین، ابراهیم آشتیانی، افشین پیروانی و حمید استیلی»، نامهایی هستند که از آنها به عنوان اعضای این کمیته یاد میشود. مروری بر این نامها، حکایت از کارنامههایی دارد که با ناکامی و شکست همراه است؛ از پیروانی تا استیلی که هرگز در قامت مربیان درجه اول نبوده و نتوانستهاند خود را به عنوان کارشناس به فوتبال تحمیل کنند.
علی پروین و مواضع و فعالیتهایش در سالهای اخیر، حکایت از آن دارد که مدتها پیش به پایان رسیده است. او چند فصلی میشود که هیچ موفقیتی را به نام خود به ثبت نرسانده است.
به هر حال، همان گونه که در پیروزیها و موفقیتها همه اعضا باشگاه سهیم هستند، در ناکامیها هم همه آنان از مدیرعامل گرفته تا بازیکنان و کادر فنی مقصرند. بیانصافی است اگر همه تقصیرها را گردن پیرمرد پرتغالی انداخت.