۷ دلیل برای تعویض مانوئل ژوزه

موفق بودن یک مربی با یک تیم و در یک کشور، دلیل موفق بودن او در دیگر کشورها نیست.

زمانی که سردار رویانیان با خیالی آسوده و جیبی پر یک به یک ستاره های لیگ را شکار می کرد و به دفتر خود می برد و قراردادهای خوب با آنها می بست، در تفکر آن بود که امسال با این بازیکنان به راحتی قهرمان لیگ خواهند شد، غافل از اینکه هر کاری شرایط خاص خود را دارد. مدیریت فوتبال با مدیریت در جاهای دیگر تفاوت بسیار دارد و تا چندین سال در این شرایط نباشی و 40-30 میلیارد تومان هزینه ننماید، آموزش و تجربه لازم را کسب نخواهی کرد. به قول معروف دیر آمده ای و زود هم می خواهی بروی. ولی ایشان تا آنجایی که پول اجازه می داد سعی خود را نمود. بازیکنان تیم ملی را به استخدام در آورد و بدون آنکه به هارمونی و پست های آنها توجه نماید و در آخر هم به سراغ مهمترین کار خود یعنی انتخاب سرمربی رفت.
دو هفته قبل از شروع لیگ بود که مانوئل ژوزه پرتغالی با آب و تاب فراوان و قرارداد احتمالا بالای میلیون دلار با کمک های خود به پرسپولیس پیوست. مربی که می گویند در کشور مصر آوازه بسیار به پا کرده است و در آنجا نتایج بسیار خوبی کسب نموده است. ولی آیا همه این شروط لازم و کافی برای موفق بودن مانوئل در پرسپولیس است؟ مسلما خیر. صرف موفق بودن یک مربی با یک تیم و یا یک کشور دلیل موفق بودن او در دیگر کشورها نیست. ولی حالا چرا لازم است هر چه سریع تر تعویض شود؟
1. پرسپولیس در طول حیات بعد از انقلاب خود تا کنون شرایطی مثل امروز از نظر مالی و بودجه ای نداشته است. تقریباً هر چه که خواسته اند، از بازیکن، مربی، امکانات پرداخت بازیکنان، هتل، اردوها و ... در بالاترین و بهترین شکل آن موجود بوده است. بنابراین آرامش مالی تقریبا در این تیم در سال 91 بی نظیر بوده است و این خود یکی از دلایل بسیار مهم موفقیت برای یک تیم و یک مربی باید باشد که خوزه در آن کامیاب نشده است.
2. یک مثلی در فوتبال وجود دارد که می گویند شما عملکرد هر مربی را می توانید بعد از حتی یک هفته تمرین دادن ببینید، یعنی اینکه نشانه هایی از آن چه او می خواهد و ایده هایش می توانید ملاحظه نمایید. اکنون بعد از گذشت 5 ماه و انجام حداقل 17 بازی رسمی و چندین بازی دوستانه متاسفانه هنوز کوچک ترین نشانه ای از وجود یک مربی کارآمد و بسیار گران در بازی های تیم پرسپولیس دیده نمی شود. نمی توانید بگویید که این تیم اگر با یک مربی متوسط ایرانی که با یک دهم پول خوزه حاضر به کار کردن بوده و روی نیمکت این تیم نشسته بود کارش را شروع می‌کرد، بدتر از این نتیجه می‌گرفت! کیفیت بازیهای پرسپولیس در سطح بسیار پائینی قرار دارند.
3. عدم نتیجه گیری با این همه مهره و بازیکنان طراز اول که در بدترین شرایط 8-7 نفر آنها به تیم ملی دعوت می شوند. پرسپولیس اگر از شرایط استثنائی بازی مقابل پیکان بگذریم تقریباً در هیچ کدام از بازی هایی که برد هم تیم خیلی برتر میدان نبوده است. پرسپولیس در همه فازهای بازی ضعیف کار می کند نه کار دفاعی خوبی دارد و نه در تهاجم خوب عمل می کند. قدرت دوندگی و جنگندگی آن نیز اگر از تیم های دیگر پائین تر نباشد بالاتر نیست.
4. هدایت نامناسب پرسپولیس – جمع نکردن حاشیه ها . مهم ترین فاکتور هدایت تیم های بزرگ داشتن یک مربی کاریزماتیک است که بتواند حداقل در هر شرایطی مخصوصا شرایط بحرانی، آن تیم را جمع کند. این شرایط در پرسپولیس تا این لحظه صادق نبوده است و متاسفانه خوزه نتوانسته است که از پس مهره هایی چون کریمی، پولادی و ... برآید. این یک حسن برای یک سرمربی نیست که بازیکنی که در تیم ملی فیکس بازی می کند در پرسپولیس بر روی نیمکت نشسته، این درس دادن به بازیکن نیست، این ضعف سرمربی را نشان می دهد که چطور نمی تواند از پس بازیکنان بزرگ خود برآید.
5. عدم ارتباط خوب با رسانه ها و هواداران . خوزه از مربیانی است که فردای روزی که از پرسپولیس برود کمتر کسی از او یاد خواهد کرد. شما نمی توانید که بهترین بازیکنان را داشته باشی، بهترین شرایط مالی را داشته باشی نتیجه نگرفته باشی و زیبا هم بازی نکنی تازه از همه هم طلب کار باشی که من همه چیز را در فوتبال می دانم. شما حداقل باید در یک زمینه ای از خود یک عملکرد مثبت داشته باشی که بتوانید آن را عرضه نمایید. که متاسفانه تا کنون عمل کرد مثبتی در هیچ زمینه ای از نامبرده مشاهده نشده است.
6. عدم عرضه یک بازیکن به عنوان پدیده . شما یک بازیکن را نمی توانید نام ببرید که توسط مانوئل کشف شده و یا در تمرینات و کارهای او پیشرفت فوق العاده ای بدست آمده باشد.نقی زاده توسط خوزه معرفی شد ولی آیا نامبرده در سطح پرسپولیس است؟
7. در گیری و تنش با سرمربی تیم ملی. در این قضیه قطعا سرمربی تیم ملی هم مقصر است و این دو کار بسیار اشتباهی کردند که در زمانی که هم پرسپولیس و هم تیم ملی به آرامش نیاز داشتند دعوا های کهنه خود را تازه کردند که از این قضیه هم تیم ملی و هم پرسپولیس متضرر شدند.
به نظر می رسد که خوزه هر چه در چنته داشته تا کنون رو نموده است و نگهداشتن ایشان از این تاریخ به بعد قابل توجیه نیست.