میثم بائو، که حالا بازیکن تراکتورسازی تبریز به حساب می آید پس از جدایی از استقلال به افشاء گری علیه باشگاه سابقش پراخته و ناگفته هایش را بیان کرده است. مصاحبه او را به دقت بخوانید...
آن روز که میثم بائو با استقلال قرارداد بست خیلیها تصور میکردند به واسطه رابطه خوبی که این بازیکن با امیر قلعهنویی دارد بیشترین بازیها را در ترکیب استقلال انجام دهد. هفتههای آغازین همه چیز داشت برای بائو خوب پیش میرفت اما هرچه به نیمفصل نزدیک شدیم بائو از ترکیب استقلال دور و دورتر شد. نیمفصل نخست اما با وجود این شرایط برای بائو بهتر از نیمفصل دوم بود. بائو تصور میکرد که بعد از گذراندن آن روزها میتواند دوباره خود را در ترکیب استقلال تثبیت کند اما در نیمه دوم لیگ دوازدهم فاصله او با ترکیب اصلی استقلال بیشتر شد تا جایی که بائو دیگر تصمیم گرفت استقلال را ترک کند. او حالا بازیکن تراکتورسازی تبریز است...
_اول فصل آن همه حرف و حدیث پیش آمد که چرا امیر قلعهنویی تو را به استقلال آورده است اما اولین بازیکنی بودی که با پایان لیگ از استقلال جدا شدی و خیلی زود هم با تیم جدیدت به توافق رسیدی. جداییات خیلی سریع اتفاق افتاد.
بله، رفتم جایی که برایم ارزش قایل شوند. دیگر نمیتوانستم تحمل کنم. به قول شما خیلی سریع هم این کار را کردم چون نمیخواستم بیش از این شخصیتم زیر سوال برود. باید با احترام میرفتم.
با امیر قلعهنویی مشکل داشتی؟ امیر قلعهنویی برایم خیلی زحمت کشید اما پشتم نایستاد.
_ابتدای فصل دوازدهم امیر اصرار زیادی برای جذب تو داشت حتی مقابل آنهایی که از جذب تو انتقاد میکردند ایستاد.
اول فصل من را میخواستند اما برای فصل بعد دیگر من را نمیخواستند. شاید با اتفاقاتی که رخ داد اگر میخواستند هم من نمیماندم.
_چه اتفاقاتی؟
بخواهم حرف بزنم باید خیلی چیزها را بگویم. من همیشه سعی کردم در تیمی بازی کنم که برایم ارزش قایل باشند و احترامم را حفظ کنند. در استقلال اما احترام من را نگه نداشتند. اتفاقاتی در طول فصل افتاد که حس کردم من در تیم اضافیام. شاید هم چوب همین شایعات را خوردم. خیلیها فکر میکردند امیر قلعهنویی خیلی پشت من است اما اینطور نبود. آن از شرایطی که در بازیها به وجود آمد و این هم از وضعیت پول گرفتنم.
_در مقطعی از فصل موثرترین بازیکن استقلال لقب گرفتی و پاسهای گل زیادی دادی و حتی گل هم زدی.
این فقط حرف شما نیست که میگویید عملکرد من خوب بوده. آمار بازیها را هم نگاه کنید میفهمید که حق با من است. در چهارده بازی که در ترکیب اصلی استقلال بودم تیم نباخت. بهترین بازیساز استقلال هم بودم اما در نیمفصل دوم کاملا بیکار بودم و بازیهای کمی برای استقلال انجام دادم. توقع داشتم بیشتر به من بازی بدهند. من هم تصمیم گرفتم جایی بروم که برایم ارزش قایل بشوند. آقای جلالی مدتها بود که من را میخواست من هم تراکتورسازی را انتخاب کردم چون هم با هواداران این تیم رابطه خوبی دارم و هم دوست داشتم با جلالی کار کنم.
_آنهایی که به تو بی احترامی میکردند چه کسانی بودند.
اسم نیاورم خیلی بهتر است. من به خاطر موفقیت استقلال خیلی خودم را نگه داشتم و سکوت کردم. حالا هم دوست ندارم اسم آقایانی که در طول فصل باعث ناراحتیام شدند را بیاورم. من فکر میکنم یک سال با عزت بازی کردن برای استقلال بهتر از این است که 10 سال در این تیم باشی اما ارزش، احترام و عزتت زیر سوال برود.
_قدری شفافتر حرف بزن. چیزی متوجه نمیشویم؛ چه شدی؟!
(قدری مکث میکند) ماجرا طولانی است. من مختصر توضیح میدهم. در طول فصلی که گذشت آقایی که در باشگاه پولها دستش بود بین بچهها تبعیض قایل میشد. 7 ماه از فصل گذشته بود که من از یکی از بچهها پرسیدم نمیدانم پولی که از باشگاه طلب دارم را چطوری باید بگیریم که به من گفت باید با فلانی رفاقت کنی!
_این آقای فلانی کیست که نکونام هم به شدت از او ناراحت است؟
بگذارید نامش همان فلانی باقی بماند. اسمش را نمیآورم و برای باشگاه بزرگی مثل استقلال متاسفم که چنین شخصیتی در آن کار میکند. ایشان به هر کسی که دوست داشت پول میداد. به من میگفتند باید با این شخص رفیق باشی تا پول کافی بگیری اما من هرگز این کار را نکردم. الان که با شما حرف میزنم فقط 40 درصد از پولم را گرفتم اما بازهم سکوت کردم تا باشگاه لطمه نخورد. دوست نداشتم به استقلال آسیب وارد بشود اما از این همه بی احترامی خیلی ناراحتم. من دنبال منفعت شخصی نبودم به همین دلیل سعی کردم این آرامش را حفظ کنم. الان هم اگر کمی موضوع را برای شما باز کردم به خاطر این است که دیگر در استقلال بازی نمیکنم.
_چرا با قلعهنویی در این باره حرف نزدی؟
خب نمیخواستم او را وارد این ماجرا کنم. از طرفی قلعهنویی فشار فنی تیم را تحمل میکرد و درست نبود که به او بگویم چه اتفاقاتی در باشگاه میافتد. من با اینکه توقع داشتم قلعهنویی پشتم بایستد اما از دست او ناراحت نیستم. از کسانی ناراحتم که احترام بازیکنان را زیر سوال بردند. آنهایی که باعث بی حرمت شدن من شدند. آنهایی که در طول فصل اعصاب من را خرد کردند.
_گفته میشود بین بازیکنان فقط 5 نفر تمام پولشان را گرفتهاند.
درست است. فقط 5 نفر پول گرفتند که این اتفاق به نظر من هیچ جایی رخ نمیدهد. استقلال فقط این 5 نفر نبودند اما با این وجود ما تحمل کردیم و الان هم با اینکه مبلغی را از استقلال طلب دارم اما رفتم و با تراکتورسازی قرارداد بستهام.
_مسبب همه این مشکلات برمی گردد به خلف وعده مسوولان وزارت ورزش. شاید مسوولان باشگاه استقلال هم چندان مقصر نیستند.
هرچه بود فشارش روی دوش ما افتاد. مساله فقط پول نیست. من توقع داشتم احترامم را حفظ کنند اما این کار را نکردند. میدانم استقلال مشکل دارد و وزارت ورزش بخش اعظمی از بودجه را پرداخت نکرده اما نوع برخورد بعضیها بد بود. من بازیکن کوچکی نبودم که با من این طوری برخورد بشود.
_با این وجود استقلال قهرمان لیگ شد. فکر میکنی چه عاملی باعث قهرمانی استقلال شد؟
تیم جمع و جور شده بود چون ما که کمتر از یکسری از بچهها پول گرفته بودیم به خودمان اجازه نمیدادیم اعتراض کنیم. اگر ما اعتراض میکردیم باور کنید استقلال به هم میریخت اما به خاطر هواداران سکوت کردیم و چیزی نگفتیم؛ کاری که برای استقلال ارزش بسیاری داشت که بعدها متوجه میشوید. متاسفم که این حرف را در پاسخ سوال شما میزنم. به شخصه هیچ مردانگی و رفاقتی در استقلال فصل دوازدهم ندیدم.
_اما معمولا تیمهایی قهرمان میشوند که در آن رفاقت موج بزند. بدون این هماهنگی قهرمان شدن خیلی دشوار است.
این نظر من بود. ممکن است نظر دیگران با من فرق کند. من براساس دیدهها و شنیدههای خودم پاسخ سوال شما را دادم.
_از اینکه حالا استقلال را از دست دادی ناراحتی یا تصور میکنی دروازه جدیدی رو به رویت باز شده است؟
نه، هرگز ناراحت نیستم. چرا باید ناراحت باشم. تراکتورسازی را خیلی دوست دارم. قطعا حضور در تراکتورسازی برایم یک هدیه خدایی است. دروازه جدیدی روبروی من باز شده است و باید به خوبی از آن استفاده کنم. درست است که از نامهربانیهایی که در استقلال شد خیلی ناراحتم اما از حالا به بعد دیگر به آن اتفاقات فکر نمیکنم و حواسم به آینده است. من توقعاتی در استقلال داشتم که برآورده نشد. من دوست داشتم کسی مثل امیر قلعهنویی که همین جا از ایشان تشکر میکنم پشتم بایستد اما این کار را به هر دلیل نکردند. من هم میگویم اشکالی ندارد و میروم دنبال سرنوشت خودم اما بعضی آقایان را هرگز نمیبخشم. آنهایی که کارکردن در استقلال برایشان خیلی بزرگ است و جای شان اصلا در این باشگاه بزرگ نیست.
_مهمترین هدفی که حالا از پوشیدن پیراهن تراکتورسازی داری چیست؟
میخواهم دوباره به تیم ملی برگردم. تراکتور را برای همین انتخاب کردم. اینکه دوباره به تیم ملی برسم و بتوانم برای کشورم بازی کنم. از تراکتورسازی میتوان به سکوهای بالاتر رفت. این تیم در لیگ قهرمانان آسیا حضور دارد. در اینجا خوب دیده میشویم.
_... و اگر آنجا هم اتفاقات استقلال رخ داد؟
بعید میدانم این اتفاقات در باشگاه تراکتورسازی رخ دهد. با فضای اینجا کاملا آشنا هستم و از همین جا میخواهم با هواداران استقلال هم خداحافظی کنم. امیدوارم که موفق باشند و استقلال با وجود همه مشکلاتی که دارد قهرمان آسیا هم بشود