سپاهانيها در حالي سعي در متحد كردن فوتبالدوستان شهرستاني عليه پرسپوليس دارند كه در پروسه انتخاب ميزبان جام حذفي، با مقاومت و پافشاري شديد خودشان مانع از برگزيده شدن شهرهايي مثل مشهد، شيراز و تبريز بهعنوان محل برگزاري اين مسابقه شدند.
1- در آستانه برگزاري ديدار نهايي جامحذفي باشگاههاي كشور، نبرد تيمهاي پرسپوليس و سپاهان تحت تاثير برخي حاشيههاي خاص و عجيب قرار گرفته است. بعد از داستان آتش گرفتن نمايندگي پرسپوليس در اصفهان و نيز شايعات مربوط به مذاكره تهرانيها و اصفهانيها با غلامي و نيلسون، حالا فراخوان كانون رسمي هواداران سپاهان براي بازي يكشنبه است كه توجهات را به سمت خودش جلب ميكند. در اين بيانيه بحثبرانگيز، مسوولان تيم اصفهاني كوشيدهاند تا احساسات هوادارانشان را براي حضور در ورزشگاه تحريك كنند. تا اينجاي كار، اشكال خاصي وجود ندارد. ماجرا اما از جايي شروع ميشود كه سپاهانيها دست به احياي يك مرزبندي كهنه در ورزش ايران ميزنند و با معرفي باشگاه خودشان به عنوان «غرور فوتبال شهرستانها» سعي ميكنند هواداران ساير تيمهاي غيرتهراني را هم عليه پرسپوليس بشورانند. در اين فراخوان ميخوانيم «تهران ميتواند ميزبان بزرگترين گردهمايي مشترك ياوران و همپيمانان سپاهان در خارج از اصفهان و همينطور هواداران ساير تيمهاي شهرستاني باشد. از دوستداران فوتبال در همه خطههاي ايران دعوت ميكنيم تا در اين روز يكپارچه از سپاهان حمايت كنند.» اما واقعا چرا؟
2- تلاش براي زنده كردن تقسيمبندي كذايي تهراني- شهرستاني در حالي توسط سپاهان از سر گرفته شده است كه بعد از آغاز موفقيتهاي ملي اين تيم در يك دهه گذشته، اتفاقا مسوولان وقت همين باشگاه به جديترين منتقد اين برخورد دوگانه تبديل شدند. ساكت و دوستانش مدعي بودند دوران اين حرفها گذشته و سپاهان به عنوان قدرت سوم فوتبال كشور، قاعده دو قطبينگري در اين زمينه را به هم زده است. حالا چطور شده كه بعد از به تنگ آمدن قافيه و از دست رفتن ليگ و آسيا، مدعيان «حالا حالا قهرمانيم» به صرافت بسيج كردن همه عواطف غيرتهراني عليه تيم پايتختنشين افتادهاند؟ دستاوردهاي سپاهان به عنوان يك باشگاه قدرتمند ايراني در جاي خودش محفوظ است، اما اينكه مسوولان اين تيم بخواهند به يك ديدگاه غلط و غيرحرفهاي دامن بزنند، طبعا نميتواند پذيرفتني باشد.
3- طي تمام اين سالها در محافل ورزشي دايما از سپاهان به عنوان تنها باشگاه صاحب تشكيلات ايراني ياد شده است، اما موازي با اين تمجيدها انتظار ميرود صاحب منصبان اين تيم هم رفتارهاي حرفهاي و در خور شأن داشته باشند. در دنياي مدرن فوتبال هر باشگاه هواداران خاص خودش را دارد و اين قبيل خويشاونديهاي جغرافيايي و قومي - قبيلهاي كه دوستان اصفهاني به آن استناد ميكنند، در معادلات اين حوزه فاقد معني است. فرض كنيد در فينال جامحذفي انگلستان چلسي و منچستريونايتد به مصاف هم بروند و بعد مسوولان باشگاه سرخپوش از هواداران تيمهاي غيرلندني بخواهند به پشتيباني از شياطين برخيزند! و يا در نمونه مشابه مقامات بارسا قبل از بازي با رئال خطاب به طرفداران بيلبائو و لاكرونيا و بتيس و مايوركا فراخوان بزنند و خواستار اتحاد عاطفهها عليه پايتخت و به سود نماد غرور تيمهاي شهرستاني اسپانيا(!) بشوند. واقعا اين كارها چقدر ميتواند حرفهاي و منطقي باشد؟ پاكسازي رفتاري فوتبال ايران و نزديك شدن كنشهاي اهالي فعال در اين حوزه به الگوهاي استاندارد از كجا بايد آغاز شود؟ در روزهايي كه فوتبال ايران با بحران جدي حضور تماشاگر مواجه است و آخرين بازي تراكتورسازي در آسيا با حضور نزديك به «صفر» نفر تماشاگر برگزار ميشود، اين چه توقعي است كه سپاهانيها از ديگران دارند؟ اصلا مگر رفتار مشابه اين باشگاه در ديدار نوروزي جام حذفي با استقلال به نتيجه رسيد كه حالا در حال تكرار آن هستند؟
4- سپاهانيها در حالي سعي در متحد كردن فوتبالدوستان شهرستاني عليه پرسپوليس دارند كه در پروسه انتخاب ميزبان جام حذفي، با مقاومت و پافشاري شديد خودشان مانع از برگزيده شدن شهرهايي مثل مشهد، شيراز و تبريز بهعنوان محل برگزاري اين مسابقه شدند. دفاع از فوتبال شهرستانها ميتوانست به صورت عملي و با مدارا براي اعطاي اين فرصت به يكي از نامزدهاي غيرتهراني ميزباني بازي صورت بگيرد كه در عمل اين اتفاق رخ نداد. سپاهانيها كه اخيرا تنشهاي زيادي را با برخي تيمهاي شهرستاني مثل تراكتورسازي و داماش از سر گذراندهاند، ابتدا ميتوانند به تجديدنظر در اين دسته از روابطشان بينديشند و بعد سراغ كوشش براي جلب حمايت هواداران همين تيمها بروند.
رسول بهروش